برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
وقتی برای مصاحبه با نجمه باخویش آماده میشدم، به این فکر میکردم که چطور سوالاتی بپرسم که در نهایت به افرادی که هم حرفه او هستند، کمک کند و برایشان مفید باشد. اولین دیدار من با خانم باخویش قطعا خاطره ای شایسته زن روز است زیرا این دیدار در یکی از جلسات درسی Google Meet بود و یک دیدار مدرن در مقابل دیدارهای سنتی رو در رو به شمار می آمد. در نخستین دیدارمان در کلاس مطمئن نبودم در چنین محیط پراز شوخی و خنده ای چطور دانش آموزان چیزی یاد میگیرند و به این اندازه روان انگلیسی صحبت میکنند؟! در این مصاحبه تلاش کردم سوالاتی بپرسم تا نجمه باخویش، خلاقیت هایی که در آموزش داشته است را با همکارانی که امکان مطالعه این مقاله را دارند و نیز با دانش آموزان زبان انگلیسی تقسیم کند تا در نهایت این نکات، موجب رشد و پیشرفت زنان روز شود. پس از تشکر بابت قبول دعوت، از خانم باخویش خواستم بیوگرافی کوتاهی درباره خودشان بگویند با انرژی به من سلام میکند و ادامه میدهد : خب همانطور که میدانید من نجمه باخویش (لبخند می زند)، فارق التحصیل از رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه اصفهان هستم و چهارسال سابقه تدریس زبان انگلیسی دارم که اغلب آن خصوصی بوده است. علت اینکه بیشتر خصوصی تدریس کرده اید چه بوده است؟ در این دوسال برای اینکه بیشتر دربین دانش آموزانم شناخته شوم و همچنین چون تجربه تدریس خصوصی در آموزشگاه و کار کردن با بچه ها را دوست داشتم، تصمیم گرفتم که بصورت حضوری، که متاسفانه بخاطر کرونا مدت کوتاهی از آن حضوری بود، شیوه کاری خودم را تغییر بدهم. درباره دوران مدرسه خودتان بیشتر بگویید، چرا ادبیات انگلیسی را انتخاب کردید؟ حدود ۸ سال در آموزشگاهی که اکنون در آن فعالیت دارم، دانش آموز زبان انگلیسی بوده ام همچنین دوسال هم بصورت خود آموز زبان کره ای خواندم که بعد با کنکور تداخل پیدا کرد، رشته دبیرستان من تجربی بود اما علاقه اصلی ام از ابتدا زبان انگلیسی بود و هیچ کنکوری به جز کنکور زبان انگلیسی ندادم و درهمان سال اول با رتبه سه رقمی که اگر اشتباه نکنم ۹۸۶ بود، اولویت اولم یعنی ادبیات انگلیسی را قبول شدم و در طول تحصیل به هیچ عنوان علاقه ای به رشته دبیرستانم نداشتم. در این بین در دوره ای که تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان را داشتیم که شرکت کردم. فکر میکنم مخاطبین تا حدودی با شخصیت شما آشنا شده باشند اما درباره شغلتان، سبک کاری خود را چگونه توصیف می کنید؟ خب به عنوان یک معلم با افراد مختلفی از نظر سن و شخصیت در ارتباط هستم و این موضوع باعث تاثیرات مثبت و منفی میشود، منظورم این است که هر کدام از ما خاطرات خوب و بدی را از معلم های خودمان داریم و من همیشه در شغلم سعی میکنم که علاوه بر یک معلم خوب که کمک میکند دانش آموزان چیزهای زیادی بیاموزند، یک خاطره خوب هم از من داشته باشند و این موضوع هم در زندگی شخصی و هم در کار من هست و دوست ندارم کسی از من خاطره بدی داشته باشد. به این موضوع اشاره کردید که دوست ندارید کسی از شما خاطره بدی داشته باشد، چطور چنین چیزی را در امر آموزش مدیریت میکنید؟ سعی میکنم یک سبک و روش خاص را برای هر کسی پیش ببرم. افراد دارای شخصیت های متفاوتی اند، یک دانش آموز درونگرا و دیگری برون گرا است. بنابراین با همه یک جور رفتار نمیکنم. چطور متوجه شخصیت دانش آموزان میشوید و آنان را به کلاسی که شخصیت های مختلفی در آن هستند، علاقمند میکنید؟ در طول گفتگو هایی که در کلاس ها پیش می آید سعی میکنم خودم را با شخصیت بچه ها وفق دهم تا ارتباط نزدیکی بوجود بیاید و دانش آموزان احساس صمیمیت پیدا کنند، در کلاس زبان این موضوع اهمیت بیشتری دارد زیرا جنس این کلاس اینگونه ایجاب میکند. همچنین بخوانید : نقش های والد و بالغ و کودک در تحلیل رفتار متقابل در کلاس ها اگر آقا یا خانم سن بالایی هم باشد سعی میکنیم اسم هم را صدا کنیم و این یک قانون است تا کم کم این صمیمیت بوجود بیاید. ممکن است افرادی که به این مصاحبه دسترسی پیدا میکنند معلم یا دانش آموز کلاس های عمومی باشند، شما برای دست پیدا کردن به صمیمیت در کلاس های عمومی چه کاری انجام میدهید؟ سعی میکنم الگوی رفتاری ای نشان دهم که در آن دانش آموزان را درک کنم و صمیمیت را بین دانش آموزان باهم و دانش آموز با معلم ایجاد کنم. بچه ها دیگر در کلاس به این باور رسیده اند که این کار برای خودشان است و اگر تکلیفی را انجام ندهند حس میکنند چیزی از آن ها کم شده است. اشاره به فان بودن زبان کردید، چطور میشود که مطالبی که به بچه ها یاد میدهید برای آن ها جالب باشد و علاقه به دیدن دوباره آن داشته باشند؟ در نتیجه چنین جوی دانش آموز میخواهد که کلاس ادامه داشته باشد. کلاس هایی داشته ام که تا دوساعت طور کشیده اند و بعدش فقط صحبت میکردند و این برای من مهم و عزیز بود و به عقیده من هر معلمی در هر رشته ای باید این علاقه را برای بچه ها بوجود بیاورد تا بچه ها بیشتر صحبت کنند و بیشتر یاد بگیرند. به عقیده شما چه ویژگی ای برای یک معلم در دنیای مدرن الزامی است؟ داشتن سواد رسانه ای بخصوص در دنیای امروز بسیار الزامی است. یک معلم باید سرچ کند و از بین تعداد زیادی منابع آموزشی برای درس زبان، بهترین ها را به دانش آموز معرفی کند. از کارهای فان و جدیدی که در کلاس های درسی انجام میدهید، کمی صحبت کنید. برای اینکه دانش آموزان بتوانند چیزهای مختلف را تجربه کنند و گستردگی زبان را ببینند سراغ فیلم ها، interviews (مصاحبه ها) و (مکالمه ها) Conversations در دنیای واقعی میرویم و این به بچه ها نشان میدهد کلماتی که در انگلیسی می آموزند، در دنیای واقعی هم استفاده میشود، وقتی تکه ای از فیلم یا موزیک وجود دارد که آنچه یاد گرفته اند در آن گفته میشود، در آن زمان قبول میکنند (و میگویند) "عه! پس اون چیزی که من دارم یاد میگیرم بدرد میخوره!".
همچنین بخوانید : همه چیز درباره سبک پاپ چون قبل از آن بچه ها مطالب را در کتاب میبینند و نمیداند در دنیای واقعی این ها دقیقا چه استفاده ای دارند! البته همه دانش آموزان هم علاقه به فیلم و سریال ندارند و خیلی مهم است که این کارها سر کلاس هم اتفاق بیفتد. خانم باخویش استیکرهای گروه را خودشان طراحی میکنند و کلیپ های فان را هم در کلاس بارگذاری میکردند. هنوز تفاوت تلفظ bottle of water در لهجه امریکن و بریتیش در گوش خود من هست. چه ویژگی این موقعیت شغلی برایتان جذاب است؟ ویژگی جذاب این شغل برای من این است که باهمه گروه های سنی در ارتباط هستم هم کسی که از من کوچک تر است و هم کسی که از من بزرگ تر است و این برای من خیلی جذاب است که شاگردی را که میشناسم بعدها (درکارش) موفق میشود یا مهاجرت میکند؛ بخصوص دانش آموزان بزرگ تر از من در شغل های مختلف. برای ارتقای دانش و مهارت خود چه کارهایی انجام میدهید؟ خب شما در هرشغلی که باشید، باید خودتان را با متد های جدید آپدیت کنید. زبان طوری است که اگر دانش زبانی زیادی داشته باشید و وقت زیادی را هم در تدریس بگذارید، نه تنها به دانش شما اضافه نمیشود بلکه ممکن است کم هم بشود، مثلا من که رشته ام ادبیات انگلیسی است و در بین این رشته، مقاله مینویسیم و شعر تحلیل میکنیم، وقتی به بچه ها A,B,C یا حتی گرامر های بالا هم درس بدهم، باعث پیشرفت من نیست و ممکن است باعث پس رفتم هم بشود چون ممکن است مطالب سخت تر و پیچیده تری که بلد بوده ام را فراموش کنم. بنابراین باید مدام در حال مطالعه باشم و رشته دانشگاهم را همراه با تدریس پیش ببرم (چون سطح این کارها متفاوت است). در بیرون از محیط کار علاقمند به انجام چه کارهایی هستید؟ بیرون از کار، برای ارتقا کارم باید مطالعه کنم اما از وقتی که پیدا میکنم، برای ورزش و کتاب خوانی استفاده میکنم معمولا این تایم خیلی کم است و هر روز هم امکانش نیست. چون برنامه کاری ام فشرده است و هر تایم خالی که پیدا شود، سعی میکنم با جایگزین کردن کلاسها پر کنم. از چالش ها و نکات منفی شغلتان هم بگویید. هر کاری مسئولیت های خودش را دارد این کارهم استثناء نیست و شما باید مدام در حال ارتقای کارتان باشید، این کار درآمد آنچنانی ندارد، شغل های زیادی با مسئولیت و زحمت کمتری وجود دارد که درآمد های آن ها بالاتر است.
...Head up, heart open. better days are coming همچنین بخوانید : عاداتی که زنان مدرن و موفق دارند پس چه چیزی برای ادامه راه به شما امید میدهد؟ اولین چیز علاقه شماست و برای من شخصا بعد از علاقه، انرژی ای است که از دانش آموز هایم میگیرد. واقعا خستگی بعد از یک کلاس برایم معنایی ندارد. شاید اگر این انرژی نبود، من هرگز نمیتوانستم ادامه بدهم و ممکن بود جا بزنم. در این جا سوالات مصاحبه ما تمام شد. خانم باخویش با وجود تمام انرژی ای که برای شغلشان میگذاشتند، خیلی متواضع بودند و اعتقاد داشتند که افراد باسابقه تری از ایشان در امر تدریس زبان انگلیسی وجود دارند. و از من پرسیدند : واقعا این مصاحبه الزامی بود؟ همچنین بخوانید : فیلترهای ذهنی به ایشان جوابی دادم که فکر میکنم برای سایر همکاران ایشان بسیار کاربردی است. گفتم : بله الزامی است. شب گذشته در دفترم چیزی نوشتم من باید حقمو از دنیا بگیرم، شاید به نظر هدف فردی ای بیاد ولی واقعیت اینه که این کار من برای دنیا لازمه... افرادی که به حق واقعی خودشون نمیرسن فقط در حق خودشون ظلم نکردن بلکه در حق این جهان و تک تک افرادی که بهشون نیاز داشتن ظلم کردن...هر جای خالی که فرد خوبی خالی میذاره، برابره با پر شدن اون جا از خلا برای یک موضوع بد هست. و ادامه دادم : من در دوران مدرسه همیشه شاگرد ممتاز مدرسه بودم و تیزهوشان هم قبول شدم ولی معلم زبانم تا حدی منو از زبان زده کرده بودن که اصلا سمت زبانم نمیرفتم، این چیزی بود که آینده منو تغییر داد چون اگه زبانم خوب بود و میرفتم گرافیک رو ادامه میدادم به سادگی میتونستم مهاجرت کنم اما بعد از آشنایی با شما اوضاع برای من درمورد زبان خیلی تغییر کرد... کلام آخر مصاحبه با نجمه باخویش برای من بسیار لذت بخش بود. امیدوارم زنان روز زیادی این مطلب را بخوانند و با هر جایگاه و موقعیت اجتماعی که هستند از نکات این گفتگو بهره ببرند.
همچنین سعی دارم جوی ایجاد کنم که اگر دانش آموز یک بار برای درس نخواندن بهانه آورد ، بار دوم خجالت بکشد از این لحاظ که فکر کنید شما با دوستانتون عهدی میبندید یا قولی میدهید و بار دوم که نمیتوانید به آن پایبند باشید، حس خجالت میکنید و از آن جایی که کلاس فان و راحت است بچه ها تکالیفشان را انجام میدهند.
این وظیفه معلم است که بتواند دانش آموزش را با منابع مختلف آشنا کند چون دانش آموز بدلیل آگاهی کم نمیتواند این کار را درست انجام دهد.
کار دیگری که من انجام دادم، این بود که گروه های سرود داشتیم و من از آهنگ های خواننده هایی که در دنیای واقعی خیلی طرفدار داشتند انتخاب میکردم و آن ها را تمرین میکردیم و میخواندیم و این انگیزه ای برای دانش آموزان شده بود تا تلفظشان را بهتر کنند تا بتوانند واقعی تر اجرا کنند و این خیلی روش فوق العاده ای بود و این ساده ترین کاری است که هرکسی میتواند انجام دهد.
در این شغل با افراد خیلی زیادی در ارتباط هستی و من آدمی هستم که خیلی انرژی دارم (میخندد) و برایم خیلی مهم است که میتوانم این انرژی را در شغلم تخلیه کنم چون یک معلم زبان باید انرژی داشته باشد و من هم میتوانم این انرژی را بگیرم و هم این انرژی را تخلیه کنم و این تعادل در زندگی من رعایت میشود.
شما وقتی شغلتان را دوست داشته باشید ناخودآگاه برایتان جذاب میشود برای من زبان از هر جهتی جذاب است.